عابر بی سایه (زینب ایلخانی)
رمان زیبای عابر بی سایه (زینب ایلخانی)
خیابان هاى این شهر مرا بی تو نمیخواهند!
خاطره هایم امشب به یقین جنایت کار ترین قاتل زمانه خواهند شد … به من که نه!
به زنی که زمانی دوستش داشتی رحمی بکن و قدرى از خود را برایم باقی بگذار!
و چه قدر امروز معنی این چند سطر توصیف از جنسیتم را خوب میفهمم!
زنانگی یعنی اینکه گوشی تلفن را بردارى و براى جایی رفتن از کسی اجازه بگیرى … نه که عهد قجر باشد … نه که اجازه ات دست خود نباشد!
یک…